پرواز
پرواز
یاروفادار،وبلاگی متفاوت،عاشق خدایی بیا تو،توبه،رهایی،پرواز
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط مونس عبدالملکی |

 مردن قلب چيز بدي است، ولي جمله‌اي را كه آن را درمان مي كند، ببينيد: «فَاَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ يا اَمَلي وَ بُغْيَتي وَ يا سُؤْلي وَ مُنْيَتي» ولي خدايا! حال، تو با توبه‌اي كه بايد بكني، جبرانش كن، يعني خدايا با آن توجّه‌اي كه به ما مي‌كني و اين گناهان را پاك مي‌كني، مشكل ما را حل كن. خدايا! آن توبة نهايي از طرف تو واقع مي‌شود، چون من كه آمدم به طرف تو و مي‌گويم: خدايا! گناه كردم و خودم را بدبخت كردم و دلم مرده است، با دل مرده هم هيچ كاري نمي‌توانم بكنم، ولي يك چيزي را خوب مي‌دانم و آن اين‌‌كه از طريق توبه‌اي كه من بيايم و بگويم: «اِلهي اَلْعَفْوْ» و تو با وجود مقدّست نظر كني به قلب من، آن دل، زنده مي‌شود. آن توجه نهايي كه كارساز است، توجه حضرت حق است به بنده‌اش.

بدبخت‌ترين انسان، انساني است كه دلش مرده باشد، چون مي‌دانيد كه قرآن مي‌فرمايد: اگر كسي با پيامبرf مقابله كرد و دين خدا را به مسخره گرفت، قلبش را مهرمي‌كنيم. مي‌فرمايد: «وَ طُبِعَ عَلي قُلُوبِهِم فَهُمْ لا يَفْقَهُون»[1]؛ يعني قلب‌هاي اين منافقين را خداوند مهر كرد و لذا ديگر هيچ شعوري ندارند، ديگر دلش قدرت فهم حق و باطل ندارد، پس دلِ انسان، خداي ناكرده به جايي مي‌رسد كه ديگر نمي‌تواند مصلحت خودش را تشخيص بدهد. مصالحش را كه تشخيص نداد، به سوي بدبختي و ذلّت و نابودي‌اش جلو مي‌رود، اين‌كه مي‌گويند اگر كسي ديد كه قلبش مرده است، بايد هر چه زودتر يك فكري براي خودش بكند، اوّلاً؛ ببيند چطور شده است كه اين قلب قدرت درك حقّ و باطل را ندارد و مصالحش را تشخيص نمي‌دهد. ثانياً؛ ببيند راه نجات آن چيست و چكار كنيد كه آن تشخيص برگردد. چون مصلحت هر فردي آن است كه دين گفته است. بعضي از قلب‌ها حرف دين را به راحتي مي‌پذيرند. اين قلب زنده است امّا بعضي از قلب‌ها اين حرف‌ها برايش سنگين است اين بايد يك فكري براي خودش بكند. مي‌گويد اگر ديديد كه ميل‌هاي تو پست شده و جهت دل به سوي زمين و گناه است، به خودت نهيب بزن، آخر چرا ميل‌ات به گناه افتاده است، اگر ديدي ميل‌ات به آسمان و حق است، خوب خوشحال باش و آن را ادامه بده.

پس اول بايد آدم بفهمد كه گاهي قلب مي‌ميرد، حالا مردن آن، كم و زياد دارد، خودتان ديده‌ايد، بعضي‌ها واقعاً از غيب و معنويت چيزي نمي‌فهمند. اصلاً براي غيب و معنويت هيچ واقعيت و ارزشي قائل نيستند، براي دنيا و شخصيت دنيايي و افتخارات دنيايي خيلي در قلب‌شان جا باز كرده‌اند. اين ديگر خيلي بدبخت است. حالا اگر راه بيفتد به سوي اصلاح قلب، مي‌بيند كه آرام‌آرام جاي معنويت در قلبش باز شد، اما دنيا هنوز هم برايش جذّاب است، اين قلب با شروع به سوي معنويت يك كمي دارد نَفَس مي‌كشد، ولي آرام‌آرام به جايي مي‌رسد كه اصلاً كلّ دنيا برايش هيچ مي‌شود. به دنيا مي‌گويد: برو كه من سه طلاقه‌ات كردم! يعني اصلاً رجوع هم ندارد. خوب تا قلبش شروع به بيداري نكند و بيداري را تا حدّي نشناسد، چنين تقاضايي ندارد كه بگويد خدايا اقرار مي‌كنم قلبم مرده است. چه بركاتي دارد اقرار به گناه پيشگاه خدا، به‌همين دليل در دعاها مي‌بينيد تمام نجات شخص را اقرار به گناه برايش حاصل مي‌كند. يعني وقتي آدم مي‌بيند راستي انگار دل ندارد و نداشتن دنيا براي دلش راحت نيست و حبّ دنيا داشتن برايش قوي است، خوب اين دل ندارد. اين‌جاست خبر از مريضي دل مي‌دهد، مي‌گوييم خدايا دلمان مرده است، گناه كرديم.



[1] - سوره توبه، آيه 87.

منبع:مناجات تائبین طاهرزاده

 


تبادل لینک - تبادل لینک

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: